وی با بیان اینکه عملیات کربلای 4 عملیات اصلی بود نه فرعی، اظهار داشت: ما عملیاتهایی داشتیم که در طول سال برای آن برنامهریزی کردیم و در طول 6،5 ماه برای آن کار میکردیم اما به موفقیت نرسیدیم. عملیات رمضان هم تا حدود اهداف اساسی رسیدیم اما به نتیجه نرسید. در والفجر مقدماتی که کارهای فراوانی پیرامونش صورت گرفت اما به نتیجه نرسید. ما 5،6 عملیات داشتیم که منجر به موفقیت نشد لذا ما در جنگ عملیات موفق و ناموفق داشتیم.
وی افزود: عملیات کربلای 4 جزو عملیات اصلی بود اما اینکه چرا عملیات لو رفت باید بگویم جمعی تصمیمگیرنده برای جنگ بودند و منطق نظامی وجود دارد و ما در همه عملیاتها نسبتی از لورفتگی را داشتیم، مثلا عملیات والفجر 8 که غافلگیرانه بود من در کنار رودخانه بودم و دیدم وقتی غواصان به آب زدند دشمن در حال شلیک به رودخانه است لذا اگر ما چنین تصوراتی را مبنا قرار میدادیم هیچ عملیاتی را نمیشد انجام داد.
سردار سلیمانی خاطرنشان کرد: وقتی در حین عملیات کربلای 4 با مواجهه شدید دشمن مواجه شدیم و فهمیدیم امکان مقابله و عبور از امالرصاص وجود ندارد، تصمیمگیری شد که عملیات متوقف شود.
فرمانده نیروی قدس سپاه با بیان اینکه وقتی در فاصله کمتر از 15 روز عملیات کربلای 5 را انجام دادیم و بزرگترین موفقیت را کسب کردیم،گفت: آن زمان هم ما با عملیات موافق نبودیم و بحث میکردیم اما مرحوم آقای هاشمی اصرار داشتند که عملیات انجام بگیرد. در عملیات کربلای 5 تصور این بود که دشمن در آنجا هم هوشیار است و فرماندهان موافق نبودند اما فرماندهی جنگ موافق عملیات بود.
وی افزود: تصور دشمن از هنگام انجام عملیات کربلای 5 که ما توانستیم خود را کناره بصره برسانیم، این بود که کربلای 4 عملیات فرعی بوده و این تصور در دشمن وجود داشت.
سردار سلیمانی با بیان اینکه جنگ به اندازه کافی منطق برای دفاع از خودش دارد، اظهار داشت: جنگ ما مردمی و معنویترین جنگ بود. من همه جهادها را دیدم و هیچ جهادی به پاکی جهاد ما نیست. ما فرماندهی بزرگ، حکیم و جامعالشرایطمثل امام داشتیم که با کسی رودربایستی نداشت.
وی در جمعبندی صحبتهایش خاطرنشان کرد: اولا اینکه نمیتوان عملیات را به بهانه اینکه دشمن آن را فهمیده لغو کرد و نمیتوانیم این را مبنا قرار دهیم و در این صورت هیچ عملیاتی نمیتوانستیم انجام دهیم. مثلا عملیات بیتالمقدس هم لو رفته بود شب عملیات فتحالمبین که به پای عملیات رفتیم مجبور شدیم برگردیم و به همین دلیل براین مبنا هیچ عملیاتی قابل انجام نبود. وقتی با سرعت 15 روز بعد عملیات کربلای 4، کربلای 5 را انجام دادیم و ما را به کناره بصره رساند دشمن متوجه شد کربلای 4 فریب بوده و عملیات کربلای 5 اصلی بوده است.
سردار سلیماین افزود: دشمن وقتی که کربلای 5 را انجام دادیم و کانال ماهی رسیدیم به این نتیجه رسیدند که عملیاتی کربلای 4 فریب بوده حتی در کربلای 5 پک فریب انجام دادیم تا عملیات موفق شود.
وی در پایان خاطرنشان کرد: ما هیچ وقت نگاه نمیکردیم در صحنه مقابل چه اتفاقی میافند در عملیات کربلای یک و آزادسازی مهران شاید چندان این عملیات را جدی نمیدانستیم اما وقتی آقای هاشمی گفت به ما فرمودند به بچهها بگویید که مهران را پس بگیرند این انگیزهای برای ما شد و هیچ وقت جنگ درگیر موضوعات نفسانی نبود.